
بازی راهی برای تجربه کردن هستی توسط ادراک است و کودک از این راه خود را انسانی آزاد، مستقل و توانمند مییابد. در واقع، کودک از راه بازی آنچه را کسی نمیتواند به او بیاموزد، یاد میگیرد. بازی و رشد ذهنی بازی امکان تجربه و تعاملهای مستقیم با عوامل محیطی را برای کودک فراهم میکند. […]
بازی راهی برای تجربه کردن هستی توسط ادراک است و کودک از این راه خود را انسانی آزاد، مستقل و توانمند مییابد. در واقع، کودک از راه بازی آنچه را کسی نمیتواند به او بیاموزد، یاد میگیرد.
بازی و رشد ذهنی
بازی امکان تجربه و تعاملهای مستقیم با عوامل محیطی را برای کودک فراهم میکند. بازی نهتنها بر رفتارهای هوشمندانه و قابل مشاهده کودک اثر دارد بلکه بر ساخت فیزیولوژیکی مغز او نیز تاثیری انکارناپذیر میگذارد. برای مثال، موشهایی که در معرض محرکهای محیطی قرارگرفته بودند از نظر مواد شیمیایی فعال کننده یا کند کننده در محل اتصال دو عصب غنیتر بودند. اولیور در سال ۱۹۵۸ ضمن مطالعاتی که روی کودکان عقب مانده ذهنی در انگلستان جام داد، آنها را به دو دسته تقسیم کرد. گروه آزمایشی او به آموختن مفاهیمی از طریق بازی که روزانه چند ساعت انجام میگرفت، مشغول شدند و گروه کنترل صرفا به آموزشی سنتی یعنی مطالعه در طول روز پرداختند. نتایج به دست آمده نشان دادند که کودکان گروه آزمایشی در انجام دادن تکالیف خود موفقتر از گروه کنترل بودند و در آزمونهای گوناگون، نمره هوش بهتری به دست آوردند.
کودکان مفاهیم عمدهای را که ساخت ذهنی انسان را شکل میدهد از طریق بازی در مییابند. آشنایی او با مفاهیم پایه همچون فضا، کمیت، ساخت، شکل و… صرفا از طریق بازی حاصل میشود. جالب آنکه بازی خود یکی از بهترین راههای مطالعه چگونگی رشد فرآیندهای ذهنی کودک است. چنانچه «پیاژه» ضمن مشاهده بازی کودکان خود موفق به کشف قوانین رشد ذهنی شد.
هوفمان عقیده دارد بازیهای تخیلی درسنین کودک نقش برجستهای در افزایش نیروی سازندگی و زندگی عاطفی کودکان ایفا میکنند. کودک در سنین اولیه زندگی علاقه زیادی به تغییر و دست کاری اشیا دارد. این تمایل باعث میشود که او اسباببازیهای خود را از یکدیگر جدا سازد و دوباره با سر هم کردن آنها طرحی جدید پدید آورد و آنگاه به افسانهپردازید و داستانسرایی در مورد ساخته خود متوسل شود. تمامی این موارد باعث پرورش نیروی تخیل کودک میشود و قدرت ابتکار و هوش او را افزایش میدهد.
آشنایی کودک با خود نیز ازطریق بازی انجام میگیرد و بازی کاملترین مجموعه تجربههای حسی و حرکتی را در اختیار او قرار میدهد. در سال ۱۹۳۲ وان الستاین میانگین میدان توجه هفت دقیقهای دو سالهها را به دست آورد. این میانگین نشان میداد که میدان توجه یکی از کششهای بلوغ است اما در مطالعات بعدی میدان توجه کودکان به جای بازی با یک اسباببازی ساده، مدت زیادتری با اسباببازیهای مشخص و تقریبا پیچیده اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که میدان توجه بیش از آنکه به سن مربوط باشد یکی از کنشهای نوع اسباببازی است. اگر تکالیف تعیین شده به اندازه کافی جذاب باشند، حتی کودکان خردسال هم دارای میدان توجه وسیعی هستند.
نقشدرمانی بازی
بازی ابزاری طبیعی است که کودکان از طریق آن میتوانند خودشان را بیان کنند.
بازی موجب برانگیخته شدن افکار و کسب تجربیات و نتایج زیاد میشود. در مواردی نیز میتواند نقش درمانی داشته باشد. بازی درمانی یکی از رایجترین شیوههایی است که اغلب روانشناسان بالینی، روان تحلیلگران و مشاوران برای درمان مشکلات عاطفی کودکان به کار میبرند. کودکی که موقعیت مصاحبه رسمی ممکن است برایش تجربهای ناراحت کننده باشد، هنگامی که وسیله بازی آشنایی را میبیند، احساس راحتی بیشتر میکند. بازی در درمان کودکان وسیله و ابزار ارتباطی است که با کلمات، یعنی وسیله ارتباط بزرگسالان، قابله مقایسه است. انواع بازیها و اسباببازیها کلمات کودکان هستند و اگر به دقت انتخاب شوند، میتوانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کردهاند، بیان دارند. بازی برای کودک یک زبان است. بزرگسالان توسط زبان کلامی ارتباط برقرار کرده و از آن استفاده میکنند. بازی درمانی به کودک این اجازه را میدهد تا از طریق آن به بیان احساسات، مشکلات و استرسهای خود بپردازد و در نتیجه بر مشکلات خود فائق آید.
به گزارش ایسنا، به نقل از مجله رشد؛ بازی وسیلهای است که کودک از طریق آن، تجارب آسیبرسان را کنترل میکند و مهارت مییابد. برای مثال، کودکی که مدتی بیمار و یا در بیمارستان بستری بوده است، فعالیتهایی مثل تزریق آمپول به عروسک یا دوستانش را نشان میدهد یا کودکانی که درگیر جنگ، زلزله و مشکلات خانوادگی مثل طلاق یا مرگ هستند، در بازیهایشان طوری برخورد میکنند که میخواهند از آن استرس و فشار رهایی یابند. متخصصان کودک در مطالعات انجام شده متوجه این موضوع شدهاند که از طریق بازی میتوان بر احساسات منفی و فشارزا در کودک با برونریزی این احساسات غلبه کرد. اهمیت بازی برای کودک تا آنجاست که میتواند وی را از بزرگسالی به هنجار یا نابهنجار سازد.
برای کودکانی که قادر به بیان مشکلات و ناراحتیهایشان از طریق گفتوگو نیستند، بازی میتواند بهترین عامل برای شناخت و درمان اختلالات آنان باشد. بازی درمانی یکی از خدمات انسانی است که میتواند یک نسل را از مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی نجات بخشد و فرزندان سالمی را به جامعه تحویل دهد.
کودکان بسیار خردسال برای آنکه به سلامت بزرگ شوند، لازم نیست خواندن و نوشتن را بلد باشند اما قطعا نیاز دارند بدانند که چگونه بازی کنند.