آنتن فروشی رسانه ملی این بار آینده دانشآموزان را نشانه رفته است! کنکور آسان است بزرگترین دروغ آموزشی است؛ گول نخورید! قصه به همین جا ختم نمیشود، در واقع با دیدن این برنامهها حساب همه چیز مشخص میشود، کارشناس برنامه به شیوه قطرهچکانی درس میدهد، یعنی یک بخش درس را میگویند، بعد بدون آن که […]
آنتن فروشی رسانه ملی این بار آینده دانشآموزان را نشانه رفته است! کنکور آسان است بزرگترین دروغ آموزشی است؛ گول نخورید! قصه به همین جا ختم نمیشود، در واقع با دیدن این برنامهها حساب همه چیز مشخص میشود، کارشناس برنامه به شیوه قطرهچکانی درس میدهد، یعنی یک بخش درس را میگویند، بعد بدون آن که اجازه دهند ذهینت دانشآموز به شکل یکپارچه به آموزش برسد، بعد از چند دقیقه تبلیغ محصولشان شروع میشود.
آن ها در کنار کارشناسان اینگونه برنامهها از اول تا آخر برنامه درباره محصولات و خدماتشان تبلیغات میکنند. زمین و زمان را به هم میبافند تا ثابت کنند شما بدون خریدن محصولات ما دانشمند نمیشوید. شما باید دست به جیب شوید و سه، چهار میلیون تومان بپردازید تا صاحب پکیج بشوید و به کلینیک زبان بروید. جزوه طلایی و کتاب عربی صددرصد و متمم زبان را بخرید و در اردوهای چند روزه شرکت کنید.
پول خرج کنید تا نفر اول دندانپزشکی چند دقیقهای با شما حرف بزند و مشاوره بدهد. در طول روز هر زمان که رادیو و تلویزیون را روشن کنید سروکله یکی از این برنامهها پیدا میشود. جالب است که اینگونه برنامهها با اسامی چون «فرصت برابر» و «کنکور آسان است» به استقبال پشت کنکوریها میروند؛ اما عنوانشان دقیقا خلاف آن چیزی است که ادعا میکنند». این روزها ماجرای آنتنفروشی صداوسیما دست کمی از شبکههای نازل آمریکایی ندارد. برنامههایی که فقط به فروش روغن شترمرغ ختم نمیشود تا وزارت بهداشت صدایش دربیاید و اعتراض کند، آنتنفروشی رسانه ملی اینبار آینده دانشآموزان را نشانه رفته است.
جدای این ماجرا مسئله اصلی دیگر این است که بسیاری از این کالاهای آموزشی فاقد مجوز هستند، و اگر هم مجوز دارند مجوزها مربوط به مراکز آموزشی نیست. مثلا از نهادی که برای سینمای خانگی مجوز تولید دارد، برای پخش سیدیهایی که محتوای کاملا آموزشی دارد استفاده میکنند. این ها هیچکدام وجاهت قانونی ندارد. ضررهای این مسئله برای دانشآموزان به ویژه در مناطق محروم بسیار زیاد است.
دلیلش هم واضح است، تنها راه ارتباطی آن ها با دنیای بیرون معمولا خود صدا و سیماست و میزان اعتمادشان به صداوسیما هم بیش از مناطق مرکزی و پرجمعیتتر است از این جهت احساس میکنند اگر کسی در صداوسیما درسی تدریس میکند و یا موضوعی را مشاورهای میدهد حتما از فیلترهای صحیحی رد شده و از اساتید بنام و برجسته است که چنین تریبونی را در اختیار گرفته، نمیداند که این برنامهها مشارکتی است و او با پرداخت چند میلیون، پول زیادی را هم برای خودش کسب میکند.
شما فکر کنید همانقدر که قابلمه و لوازم آشپزخانه در کشور از طریق پست به خانوادهها میرسد، کالاهای آموزشی هم چنین وضعی دارند. این دانشآموز خودش در منطقه محروم است و خیلی سخت هزینه خرید این سیدیها را تأمین میکند، موارد زیادی از این خانوادهها وام گرفتهاند یا مادری طلایش را فروخته چون فکر میکند خوشبختی فرزندش در گرو این محصولات است. این مسئله سرخوردگی عمیقی را در دانشآموز ایجاد میکند، او فکر میکند که حاصل دسترنج پدر و مادرش به باد رفته است و او لیاقت قبولشدن را نداشته، چون این محصولات که بهترین محصولات است، و همه از آن ها محصولات استفاده میکنند، پس او فرد ناتوانی بوده است.
در این راه افراد زیادی بودهاند که شکایت کردهاند و توانستهاند پول خود را پس بگیرند، اما این ماجرا برای همه موفقیتآمیز پیش نرفته است. در تمام این سالها که برنامههای مشارکتی در تلویزیون شروع به ساختن کردهاند، مشکلاتی از این دست کم نبوده است و مردم بارها اعتراضات خود را اعلام کردهاند.
ارزیابی ما از برنامههایی از این دست که در تلویزیون پخش میشود مثبت نیست، این برنامهها هدفی جز کسب درآمد ندارند و قطع به یقین راهحلی برای قبولی در کنکور آن هم در سطحی که وعده داده میشود نیستند. بهتر است این آنتن به کسانی واگذار شود که صلاحیت داشته باشند و تخصصشان در زمینه کنکور باشد، مجموعههایی که صلاحیت دارند متأسفانه اصلا وارد این کار نمیشوند. دانشآموزان زیادی هستند که ادعا میکنند استفاده از این پکیجها نه تنها نفعی برایشان نداشت، بلکه با رفتن به کلاسهایی که اعلام شده بود، از سوی استادان این کلاسها نیز مزاحمتهایی برایشان ایجاد شده است.