
برنامه ریزی کارهای روزانه به کودکتان کمک میکند از عهده انجام کارهای روزانه خودش بربیاید، و به مرور کمتر برای کارهای روزانه ی خود وابسته به شما باشد. کودکان بهترین عملکرد خود را با برنامههای از پیش تعیینشده نشان میدهند. کودکان، بخصوص کودکان نوپا و پیشدبستانی در جهان احساس کوچک بودن میکنند. فکر میکنند بیشتر […]
برنامه ریزی کارهای روزانه به کودکتان کمک میکند از عهده انجام کارهای روزانه خودش بربیاید، و به مرور کمتر برای کارهای روزانه ی خود وابسته به شما باشد. کودکان بهترین عملکرد خود را با برنامههای از پیش تعیینشده نشان میدهند. کودکان، بخصوص کودکان نوپا و پیشدبستانی در جهان احساس کوچک بودن میکنند. فکر میکنند بیشتر چیزها «به خاطر» آنها اتفاق میافتد. مشتاقاند از قبل بدانند که چه اتفاقی قرار است بیافتد، چون این موضوع به آنها این احساس را کنترل میکند که بر همهچیز کنترل دارند. کارهای روزانه قابل پیشبینی به کودکان اجازه میدهد که احساس امنیت کنند و این حس را داشته باشند که میتوانند از عهده اداره کردن زندگیشان بربیایند.
بچههایی که برنامهریزی کارهای روزانه را به شکل اختیاری، نه با موقعیتهای تحکمآمیز یاد میگیرند، احتمال بیشتری دارد که با دیگران همکاری کنند. درست کردن یک برنامه مشخص از کارهای روزانه ضروری است چون با این کار به کودکان میتوان اطمینان خاطر داد که در طول برنامه مشخص شده که «کار بعدی چیست؟». این کار همچنین موجب رشد قشر جلوی مغز میشود؛ بخشی از مغز که وظیفه آن برنامهریزی کردن و امور اجرایی است.
داشتن برنامه ریزی کارهای روزانه برای بزرگسالانی که از کودکان مراقبت میکنند نیز میتواند مهم باشد. در حقیقت، بسیاری از ما دوست داریم که گاهی آزادانه بتوانیم برای چگونگی صرف اوقات فراغتی که در پیش داریم تصمیم بگیریم و گاهی این پایه و اساس خلاقیت است؛ اما این کار زمانی عملی میشود که ما خودمان تصمیم بگیریم چه قوانینی را بشکنیم. بدون برنامهریزی کارهای روزانه، زندگی با کودکان میتواند تحملناپذیر شود و اوضاع را از کنترل خارج کند.
برای این که کودک نوپای شما احساس امنیت کند، با او درباره کارهایی که در آن روز قرار است انجام دهید صحبت کنید؛ بنابراین بعد از نوازش صبحگاهی و صبح بخیر گفتن، ممکن است بگویید: «بیا صبحانه بخوریم و بعد از آن لباس بپوشیم تا بتونیم بریم دنبال ماجراجویی!». شاید ماجرای آن روز شما رفتن به مغازه میوه فروشی باشد و روز بعد به داروخانه بروید. اگر با این موضوع مانند یک ماجراجویی و کسب تجربه برخورد کنید، کودک شما آن را بهتر خواهد فهمید.
در راه خانه میتوانید برنامه ریزی کارهای روزانه آن روز را با هم مرور کنید: «چه صبح خوبی داشتیم … وقتی از خواب پا شدیم همدیگر رو بوس کردیم… بعد با هم صبحانه نان و پنیر و گردو خوردیم … بعد مسواک زدیم و لباس و کفش پوشیدیم و آماده شدیم… بعد رفتیم میوه فروشی که ماجراجویی کنیم. تو کدام کار رو بیشتر از همه دوست داشتی؟».
سپس میتوانید دوباره راجع به کارهایی که قرار است بعد از آن انجام بدهید صحبت کنید: «وقتی برسیم خانه، من این خریدها رو جابجا میکنم. میخوای بهم کمک کنی؟ بعد ناهار درست میکنیم و یک داستان میخونیم بعد یک کمی چرت میزنیم. میخوای بعدازظهر بریم زمین بازی یا پارک؟»
بدین ترتیب آیا این بدان معناست که کودکان را به برنامه ریزی کارهای روزانه ای که کارایی به خصوصی ندارند وادار میکنیم، یا آنها را در یک برنامهریزی جدی و غیرقابل انعطاف نگه میداریم که بهواسطه آن نمیتوانند بایستند و در پیاده رو یک حشره را نگاه کنند؟
البته که نه. لازم است برنامه ریزی کارهای روزانه کودک به سهولت انجام شود و در طول آن به کودک اجازه داده شود که یکی از مهمترین کارهای زندگی بشر را به انجام رساند و آن چیزی نیست جز اکتشاف و آزمایش. اگر میخواهید کودک احساس لذت کند باید به او اجازه دهید که فرصتها را بقاپد، گلی سرخ را بو کند و از تماشای یک کرم دو و نیم سانتیمتری در پارک لذت ببرد. همچنین کودکان فرصت زیادی لازم دارند تا تصمیم بگیرند که در خلال برنامه ریزی کارهای روزانه ای که برایشان در نظر گرفته شده، اوقات فراغت مخصوص به خودشان را چگونه بگذرانند؛ اما دانستن این که در آن لحظه چه انتظاری از فرزندمان داریم به کودک نوپا اجازه میدهد که آرام باشد و آشفته و سراسیمه به دنبال سرگرمی بعدی نگردد.