شما به فرزندان خود نحوۀ بستن بند کفشهایشان، دوچرخه سواری و تمیز کردن خانه را آموزش میدهید. آن ها را به مدرسه میفرستید تا حقایق و مهارت های بیشماری را یاد بگیرند. علاوه بر این ها شما میتوانید حد و مرزهای تربیتی را نیز به آن ها آموزش دهید، یعنی توانایی شنیدن و نه گفتن […]
شما به فرزندان خود نحوۀ بستن بند کفشهایشان، دوچرخه سواری و تمیز کردن خانه را آموزش میدهید. آن ها را به مدرسه میفرستید تا حقایق و مهارت های بیشماری را یاد بگیرند. علاوه بر این ها شما میتوانید حد و مرزهای تربیتی را نیز به آن ها آموزش دهید، یعنی توانایی شنیدن و نه گفتن به شیوهای مناسب. مفاهیم و اصول حد و مرزها صریح و آشکار است. آن ها اصولی مبهم و اسرار آمیز نیستند؛ بلکه قوانینی هستند که ریشه در واقعیت، دستورات الهی و زندگی روزمره دارند. در نتیجه شما میتوانید مستقیماً مرزهای تربیتی را آموزش دهید و فرزندانتان نیز میتوانند آن ها را یاد بگیرند.
چند توصیه:
- بدو تولد تا دوازده ماهگی
نوزادان در طول اولین سال زندگی خود بهپدر و مادرشان وابسته میشوند و اطمینان اولیه بین آن ها و والدینشان شکل میگیرد. به همین دلیل مرزهای تربیتی در نظر گرفته شده در این سن باید ناچیز باشند. نوزادان هنوز از سوی والدین خود عشق یا رسیدگی کافی دریافت نکردهاند که بتوانند یک ناکامی عمیق را تحمل کنند. در طی این دوره از یادگیری، لازم است مادر، نوزاد را تحت حمایت و مراقبت خود قرار دهد و نیازهای او را در زمینۀ عشق و ایجاد اسایش برآورده کند.
- یک تا سه سالگی
کودکان در این سن میتوانند یاد بگیرند که به کلمۀ نه واکنش نشان دهند و درک کنند که نافرمانی ها میتوانند چه پیامدهایی بهدنبال داشته باشند. این موضوع می تواند در مورد موقعیتهای خطرناک، خشمهای ناگهانی، طغیان و موارد دیگر نیز صادق باشد. شاید کودکان نتوانند منطق شما را درک کنند، اما معمولاً میتوانند دریابند که اطاعت از آنچه برایشان ممنوع کردهاید، نتایجی خوب و نادیده گرفتن آنچه که برایشان قدغن شده است، نتایج ناراحت کنندهای بهدنبال خواهد داشت.
- سه تا شش سالگی
کودکان در طول این دوره، بیشتر از قبل قادرند دلایل مسئولیتپذیری و آنچه را که به دنبال خواهد داشت، درک کنند. آن ها میتوانند دربارۀ آنچه که پیش آمده با شما صحبت کنند. یادگیری این که چگونه با مهربانی با دوستانشان رفتار کنند، توانایی افراد را در نظر بگیرند، چگونه در عین احترام مخالفت خود را نشان دهند و در انجام کارهای خانه کمک کنند، همگی بخشی از مشخص کردن مرزهای تربیتی در این مرحله است.
- شش تا یازده سالگی
این مرحله مملو از عدم تلاش و همین طور محاصرۀ روز افزون مسائل خارج از محیط خانواده نظیر مدرسه، انجام فعالیت های مختلف، مسائل مذهبی و دوستان است. مرزهای در نظر گرفته شده به ایجاد تعادل بین محیط بیرون و داخل خانه و همراهی دوستان، انجام کارهای خانه و تکالیف مدرسه، آزادی های درنظر گرفته شده و اِعمال محدودیت های لازم در خانه مربوط خواهد شد.
- دوازده تا هیجده سالگی
نوجوانان در این سنین در آخرین مرحلۀ قبل از بزرگسالی قرار گرفته اند و لازمۀ این مرحله رسیدگی بهمواردی چون تحکیم هویت فرد به نحوی که هویتی جدا از والدین خود پیدا کند، یادگیری مهارت های شغلی، نحوۀ ارتباط سالم با جنس مخالف، برخورد، برخورد با موقعیت های احساسی و ارزش ها خواهد بود. همچنین شما باید در این مدت فاصله گرفتن از نقش والد را آغاز کنید؛ یعنی باید بتوانید از مرحلۀ کنترل فرزندتان عبور کنید و به مرحلۀ تحت تاثیر قرار دادن او برسید. در این مرحله باید همواره این موضوع را به یاد داشته باشید، نوجوانی که رفتارش مثل یک بچۀ سه ساله است نباید آزادی هایی را داشته باشد که یک نوجوان بالغ از آن برخوردار است. ازادی باید نتیجۀ انجام مسئولیت ها بهنحو احسن باشد؛ نه این که صرفاً موهبتی به ارث رسیده از سن شناسنامهای فرد.