بچهدار شدن در هر سن و سالی مزایا و معایب خاص خودش را دارد. فارغ از نکاتی که در این زمینه مطرح میشود، نمیتوانیم از تفاوتهای فردی و شخصی زوجین هم غافل شویم. داشتن بلوغ اجتماعی یکی از مهمترین شرایط برای بچهدار شدن است. اینکه دو طرف به درجهای از رشد و بلوغ اجتماعی رسیده […]
بچهدار شدن در هر سن و سالی مزایا و معایب خاص خودش را دارد. فارغ از نکاتی که در این زمینه مطرح میشود، نمیتوانیم از تفاوتهای فردی و شخصی زوجین هم غافل شویم. داشتن بلوغ اجتماعی یکی از مهمترین شرایط برای بچهدار شدن است. اینکه دو طرف به درجهای از رشد و بلوغ اجتماعی رسیده باشند که بتوانند فرزند یا فرزندانشان را تربیت یا به هر نحوی راهنمایی کنند.
فرزند آوری در هر سنی تأثیرات مهم روانی و جسمانی بر والدین و فرزندان خواهد داشت. طبیعی است والدین جوان انرژی و حوصله بیشتری در برخورد با فعالیتهای فرزندان خود دارند از طرف دیگر والدین مسنتر هم با وجود داشتن تجربه و آگاهی بیشتر ممکن است با مشکلات زیادی برای برقراری ارتباط مواجه شوند.
یکی از اختلالاتی که میتواند زندگی مشترک را به شدت تحت تأثیر تخریبی خود قرار دهد، نرسیدن به بلوغ عاطفی
و بلوغ اجتماعی یکی از دو طرف و یا هر دو نفری است که با هم ازدواج میکنند و از آن جا که این اختلال فاقد علائم بیرونی و جسمی آشکاری است که به توان در دیدارهای عادی و پیش از ازدواج متوجه آن شد ممکن است از دید طرف مقابل پنهان بماند و زمانی آشکار شود که ازدواج انجام شده است.
مبتلایان به عدم بلوغ شخصیت اجتماعی و عاطفی از نظر ظاهری کاملاً طبیعی هستند و هیچ تفاوتی با سایر افراد ندارند، چنین افرادی از نظر ظاهر و اندام همه ویژگیهای یک فرد بالغ را دارند اما در واقع کودکی هستند که توانایی پذیرش تعهد و مسئولیت یک زندگی مشترک را ندارد و بیشتر از آن که بتوانند وظایف و مسئولیت های خود را به عنوان یک همسر بپذیرند و به آن عمل کنند، نیازمند تکیه کردن به کسی هستند که مسئولیت زندگی آنها را به دوش گیرد.
فردی که به رشد عاطفی کامل رسیده باشد در زندگی اجتماعی توانایی برقراری ارتباط صحیح با دیگران را دارد و توانایی پذیرش مسئولیت در قبال خود و دیگران را نیز پیدا می کند و در تعامل با دیگران موفق است. خودخواه و خود محور نیست و توانایی تطبیق با شرایط و محیط پیرامونش را دارد.
بلوغ عاطفی مراحل متفاوتی دارد و در بزرگسالی به کمال می رسد. در اوان کودکی رشد جسمانی کودک اهمیت دارد، اما اندک اندک رشد اخلاقی، رشد عاطفی، رشد احساسات با گذر زمان شکل می گیرد و زمینه های سرشتی کودک نمایان می شود و پس از آن محیط زندگی، شیوه تربیتی و الگوهایی که در پیرامون وی وجود دارد، بیشترین نقش را در رسیدن فرد به بلوغ عاطفی ایفا می کند.
محبت کردن و دریافت محبت یکی از اولین نشانه های بلوغ عاطفی است. کسانی که به بلوغ عاطفی نرسیده اند، همواره نیازمند محبت و توجه هستند و ضعف های خود را پنهان می کنند، انتقادپذیر نیستند، حسادت می کنند، کمتر کسی را می بخشند، خلق و خوی ثابتی ندارند و کج خلقی می کنند. در مقابل کسانی که به بلوغ عاطفی رسیده اند، از محبت و عاطفه شان به عنوان یک ابزار برای مثبت بودن استفاده می کنند.