نوامبر 22
بازدید : 847
عکس : محمد حسن زاده - فارس
نظرات : بدون دیدگاه
گریه نکن، درست می‌شود…

در همه افراد ترس از دست دادن والدین وجود دارد. برای این کودکان ترس از دست دادن عزیزان خیلی شدیدتر است و مشکلات تحصیلی و برهم خوردن تمرکز در آن ها شیوع بیشتری دارد. همچنین امکان دارد کودک دچار علائم بیش فعالی شود و به او داروهایی داده شود که نباید استفاده کنند. شکم درد، […]

در همه افراد ترس از دست دادن والدین وجود دارد. برای این کودکان ترس از دست دادن عزیزان خیلی شدیدتر است و مشکلات تحصیلی و برهم خوردن تمرکز در آن ها شیوع بیشتری دارد. همچنین امکان دارد کودک دچار علائم بیش فعالی شود و به او داروهایی داده شود که نباید استفاده کنند. شکم درد، سرگیجه، اسهال، استفراغ  یا یبوست، رفتارهای خشن مثل کوبیدن سر به دیوار و پرخاشگری در کودکان افزایش می یابد.

 

افراد مصیبت را فراموش نمی کنند و اغلب این آسیب تا بزرگسالی ادامه می یابد و در صورت درمان نشدن زندگی او را تباه می کند. در نوجوانان با بیشترین آسیب رو به‌ رو هستیم و این آسیب حتی از کودکان بیشتر است. زیرا از نوجوان انتظار بیشتری وجود دارد که «تو بزرگ شده ای» و به او گفته می شود «گریه نکن، درست می‌شود». این درحالی ست که نوجوان درک انتزاعی را ندارد و نمی تواند آینده را تصور کند. بنابراین چون اطرافیان به اشتباه یک نوجوان ۱۲ ساله را در حد یک بزرگسال می‌دانند،اجاره نمی دهند تا او با صحبت درباره احساساتش، تخلیه هیجانی شود و یا گریه کند. این نوجوانان در آینده احساس انتقام گیری، دردهای بدنی شدید، تیک های بدنی و پرخاشگری پیدا می کنند.

 

معمولا در این حالات بحرانی و سخت مانند زلزله کسی فکر نمی کند زلزله چنین آسیب های عمیق روحی به همراه دارد و کسی به آسیب دیدگان کمک های تخصصی ارائه نمی‌کند. گاهی افراد متخصص هم  به محل حادثه می رود اما درباره اصول مداخله در بحران چیزی نمی داند. افرادی که برای کمک به این مناطق می روند باید از قبل مداخله در بحران را آموخته باشند. برای مثال نباید با افراد آسیب دیده «هم دردی» کنند بلکه باید با او «همدلی» داشته باشند. یعنی اگر مشاور هم شروع به گریه با فرد آسیب دید ه کند فرد فکر می کند چه بدبخت است که مشاور هم به خاطر او گریه می کند.

 

فرد متخصص نباید کسی را قضاوت کند. بلکه باید بپذیرای حس آسیب دیدگان باشد. وقتی اعلام می کنیم به کمک روانشناسان احتیاج داریم روانشناسان باید بدانند که اگر مداخله در بحران را نمی دانند به این مناطق نروند چرا که آسیب های بیشتری برای افراد ایجاد خواهند کرد. متخصصان توصیه می کنند کودک را نباید از والدین یا فرد امنی که برای او باقی مانده جدا کرد. باید اجازه داد بچه ها حرف بزنند و بازی کنند. کودکان قبل ۱۲ سال با بازی کردن می تونند هیجاناتشان و خشم هایشان را تخلیه کنند.

 

ابراز محبت به کودکان در شرایط بحرانی اهمیت بسیاری دارد. کودکان را باید در آغوش بگیریم. فکر نکنیم یک پسر نوجوان ۱۲ ساله دیگر بزرگ شده است و به آغوش گرفتن نیازی ندارد. حتی توصیه می کنیم تا والدین و نزدیکان کودک و نوجوان را سریع از خود جدا نکنند و اجازه دهند در آغوش آنان آرام بگیرد.

 

در این شرایط اگر مدرسه ای در چادر دایر شد، نباید انتظار زیادی برای انجام تکالیف و … از بچه ها داشت. شاید کودک بخواهد درباره اتفاقی بارها و  بارها صحبت کند و باید اجازه داد او تا زمانیکه می خواهد درباره کابوس و مشکلات صحبت کند. باید ترس و اضطراب کودک را درک کرد. همچنین کودکان قبل ۵ سال  درک درستی از مرگ ندارند، بنابراین نباید با آن ها با استفاده از کلمات و مفاهیم دشوار صحبت کرد. نباید از آن ها مدام سوال کرد الان چه حسی داری؟ بلکه باید اجازه داد خودشان صحبت کنند. حتی یک جمله ساده ولی اشتباه برای یک کودک قبل ۱۲ سال و نوجوان قبل ۱۸ سال ممکن است یک فاجعه در بزرگسالی خلق کند.

 

ممکن است کودک به دلیل ترس ها نتواند در جمع حاضر شود و با سایر کودکان بازی کند. باید اجازه دهیم کودک حتی حسادت‌هایش را بیان کند. همچنین نباید او را مجبور کنیم به مکانی که قبلا بوده دوباره برگردد. می توان کودکان را با چیزهای کوچک مانند یک هدیه کوچک دل خوش کرد. همچنین باید احساس گناه او را بپذیریم. مثلا اگر کودک فکر می کند که فرد خوبی نبوده است که پدر و مادرش را از  دست داده، نباید به او بگوییم: « تو خیلی پسر خوبی بودی و این خواست خدا بوده است» بلکه باید احساس او را  بپذیریم چراکه کودکان کوچک معمولا درکی از خداوند ندارند.

 

ناآرامی کودکان و بزرگسالان را باید پذیرفت. آن ها حتی گاهی دچار دردهای عضلانی می شوند به همین دلیل باید از آن ها بخواهیم نفس های عمیق بکشند. در این شرایط معمولا بیشتر از روان پزشکی کمک گرفته می شود و برای آسیب‌دیدگان دارو تجویز می شود. این حیطه اگرچه به شکل مقطعی می تواند کمک کند اما روان شناسی با گفتگو، هنر درمانی، بازی درمانی و… به بهبود رفتارها و شناخت افراد کمک می کند تا فرد دیگر تنها با دارو به دنبال حل مشکلاتش نباشد. با دارودرمانی فرد مجبور می شود در سال های بعد تنها دوز داروهایش را بدون حل مشکل افزایش دهد. دارو گرچه روی وضعیت خواب افراد تاثیر می گذارد اما آن ها را به وضعیت انکار می برد و باعث می شود برای مثال کودک دیگر درباره هیجانش صحبت نکند. بنابراین حضور یک روان پزشک در کنار روانشناسان کمک کننده‌تر خواهد بود.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما