
کندذهن کسى است که بسیارى از صفات و ویژگىها را نداشته باشد و نتواند چون دیگر کودکان عادى مشى و روش داشته و با مسائل محیطى خود را سازگارى دهد. درباره تعریف آن باید گفت هنوز تعریف جامع و مانعى در این رابطه وجود ندارد. زیرا نفس کندذهنى یا عقبماندگى ذهنى یک پدیده چند بعدى […]
کندذهن کسى است که بسیارى از صفات و ویژگىها را نداشته باشد و نتواند چون دیگر کودکان عادى مشى و روش داشته و با مسائل محیطى خود را سازگارى دهد. درباره تعریف آن باید گفت هنوز تعریف جامع و مانعى در این رابطه وجود ندارد. زیرا نفس کندذهنى یا عقبماندگى ذهنى یک پدیده چند بعدى است. عواملى چون جنبههاى روانی، فیزیولوژیستی، زیستى و پزشکی، تربیت، تغذیه و … در آن مؤثر است. برخى از تعریفها در این باره عبارتند از:
- حالتى از رشد ذهنى که ناقص است و بر اثر آن آدمى قادر نیست خود را با هنجارهاى جامعه بدون سرپرستى و کنترل تطبیق دهد.
- رشد ناقص ذهنى است که باعث ناتوانى فرد در تطابق با محیط است.
- فعالیت عمومى ذهن پائینتر از حد طبیعى است که باعث بوجودآمدن اختلاق در جهت قبول رفتار سازگارانه است.
- براى افرادى است که از حد متوسط پائینترند و در رفتارشان نواقص سازشى بسیار وجود دارد.
- رشد ناقص یا متوقفشده ذهن است که شامل عقبماندگى هوشى بوده و به نحو و درجهاى است که حساس یا ملزم به درمان و یا سایر مراقبتها و تعلیمات مخصوص بیمار است.
والدین و مربیان از کندذهنى فرزندان شدیداً نگران و ناراحتند و حتى برخى از آنان از پذیرش کودک خوددارى کرده و او را مورد بىتوجهى قرار مىدهند و یا زنوشوهر در این رابطه یکدیگر را متهم کرده و سعى دارند دیگرى را مقصر قلمداد کنند.
ما والدینى را مىشناسیم که بخاطر چنین ولادتى احساس گناه کرده و واکنش اضطرابى از خود بروز دادهاند و یا در پى این بحث و بررسى افتادهاند که اگر خداوند عادل است – چرا این کودک به دنیا آمده است – اصل عقلى روابط علت و معلولى را فراموش کرده و تنها در پى رفع اتهام خویشند.
مقاومتها و طرد و ردها در این زمینه بسیار است در حالی که اصل بر این است کودک را به همان گونه که هست بعنوان یک امانت الهى بپذیرند و او را پنهان نکنند. به جاى سرزنش هم به فکر چاره جویى بیفتند و ببینند وظیفه جدید چیست چه باید بکنند تا او دچار وضع بدترى نشود و یا چه اقدامى کنند که موقعیت طفل اصلاح شود و او در شرایط بهترى قرار بگیرد.
این نکته مهم و قابل ذکر است که برخى از کودکان کندذهن و یا عقبمانده ذهنى نیستند، بلکه تنبل و یا داراى اشکال دیگرى در امر تحصیل و متهم به کندذهنى هستند. آرى ممکن است همه نمرات درسى کودکى در مدرسه پائین باشد ولى این امر دلیل آن نمىشود که ما او را کندذهن بدانیم. ممکن است تنبل باشد، به درس رغبتى نداشته باشد، انگیزهاى براى تحصیل او موجود نباشد. حتى این امکان وجود دارد که کودکى تیزهوش باشد و درسنخوان. با دیدن یک نابهنجارى در رفتار و یا اخلاق و یا درس نباید ناراحت بود و کودک را عقب مانده خواند.