فردا، هفته آینده، بعد از حمام، تا یک ماه دیگر، یک دقیقه بعد… کودکان قادر به درک مفهوم زمان نیستند. اگر شما والدین به این امر واقف باشید، در صحبت کردن با کودک این نکته را درنظر میگیرید که او منظورتان را از «چند دقیقه دیگر به تو غذا میدهم» نمیفهمد. به همین راحتی میتوانید […]
فردا، هفته آینده، بعد از حمام، تا یک ماه دیگر، یک دقیقه بعد… کودکان قادر به درک مفهوم زمان نیستند. اگر شما والدین به این امر واقف باشید، در صحبت کردن با کودک این نکته را درنظر میگیرید که او منظورتان را از «چند دقیقه دیگر به تو غذا میدهم» نمیفهمد. به همین راحتی میتوانید با در نظر گرفتن میزان درک بچهها از بسیاری بدرفتاریهای آنها پیشگیری کنید.
کودکان در ۲ سال اول زندگی، زندگی و دنیایشان را با معیارهای فیزیولوژیک (خواب و بیداری، حمام و…) میسنجند و هماهنگ میکنند. در این سن آنها میتوانند کمکم متوجه مفاهیم «به زودی» و «صبرکن!» شوند. در ۳ سالگی، آینده و گذشته نزدیک برایشان مفهوم پیدا میکند و تا حدی متوجه مفاهیم «قبل» و «بعد» میشوند. آن ها در این سن کاملا متوجه مفهوم جملههایی مانند «اول میریم نانوایی، بعد میریم پارک» خواهند شد.
در ۴ سالگی خودشان از برخی مفاهیم مثل «قبل»، «بعد»، «روز»، «شب»، «صبح»، «دیروز»، «الان»، «به زودی» و… استفاده میکنند اما فاصله زمانی همچنان برای آن ها نامفهوم است و باید از معیارهای فیزیولوژیک استفاده کنید؛ مثلا جمله «بعد از تمام شدن کارتون میریم پارک» برای کودک ۴ساله قابلفهمتر از «۲۰ دقیقه دیگر میریم پارک» است یا «بابا که اومد شام میخوریم» ملموستر از «ساعت ۷ شام میخوریم» است.
معمولا کودکان بعد از ۴ سالگی، با مشاهده توجه والدین و اطرافیان به ساعت، درخواست داشتن ساعت میکنند. آن ها از این سن به بعد متوجه تاثیر و اهمیت ساعت بر زندگی هستند و به همین دلیل با تقلید از والدین از جملههایی مثل «پاشو، ساعتش رسید» یا «زود باش، دیر شد» را به کار میبرند. بعد از ورود به مهد کودک، میزان یادگیری کودکان بالا میرود. فصلها، روزهای هفته، ماههای سال و تاریخ و ساعت را یاد میگیرند. آن ها بین ۶ تا ۸ سالگی میآموزند ساعت را بخوانند. بهتر است در این سن برای کودک به جای ساعتهای دیجیتال ساعتهای عقربهای بگیرید تا مجبور به آموختن اعداد شود. برخی کتابها و بازیها نیز میتواند ساعت را به کودک آموزش دهد.
تفکر در کودکان از سن ۹ سالگی آغاز میشود. قبل از آن ذهن آن ها خیلی آشفته عمل می کند و برای این است که تفاوت ۱۵ و ۴۵ دقیقه را نمیتوانند تشخیص دهند. برای جلوگیری از این موضوع بهتر است زمان را تا آنجایی که ممکن برایشان مجسم کنید. صبر و تحمل در برابر کودکان آنقدر سخت نیست اگر آن ها با یک مقایسه ساده معنی کلمات را متوجه شوند. مانند: انجام این کار به سرعت مسواک زدن دندانهایم است.
اشتباه: «یک ساعت دیگر خانه را ترک میکنیم. ۱۰ دقیقه زمان داری تا اسباب بازی هایت را جمع کنی.»
صحیح: «پدر وقتی که خورشید از پشت آن سقف در آنجا پایین رفت از سر کار به خانه میآید.»
برای آموزش زمان به کودک سعی کنید از معیارهای صحیح استفاده کنید. مثلا «صبح، از خواب که بلند شدی، صبحانه میخوریم»، «ظهر، بدون بابا ناهار میخوریم.» «بعد از ظهر میریم پارک»، «شب، بابا از سرکار که برگشت شام میخوریم»، «فردا که حمام کردی میریم باغ»، «بعد از حمام برایت کتاب میخوانم» و…
حال فرض کنید کودکتان ۳ ساله است و میخواهید به او بفهمانید ۹ ماه دیگر صاحب خواهر و برادری جدید خواهد شد. به او چه میگویید؟ «وقتی هوا سرد شد و برف اومد، یا وقتی هوا خوب شد و درختها برگ درآوردن و تو تونستی صندل بپوشی و بین گلهای پارک بازی کنی، برادرت به دنیا میآید» این جملهها برای کودک ملموستر از آن است که بگویید ۹ ماه بعد صاحب برادر میشوی. البته طی این مدت کودکتان مرتب خواهد پرسید: «برادرم نزدیکه دنیا بیاد؟» یا «وقتشه؟» برای آموزش مفهوم روز و هفته به کودک، میتوانید از نکتههای زیر کمک بگیرید:
- از لحظه های روز عکس بگیرید و روی دیوار بچسبانید تا به کمک آن بتواند بفهمد «صبح» است یا «ظهر» یا «عصر» یا «شب».
- ساعتی در اتاق کودک نصب کنید و در مقابل ساعتها عکسی بکشید که مفهوم زمان را به کودک یادآوری کنید. مثلا مقابل ساعت ۷ صبح عکس یک کاسه غلات صبحانه یا نان و پنیر و مقابل ساعت ۱۴ یک بالش.
- میتوانید از کتابهایی که در آن زمان با نقاشی آموزش داده شده، استفاده کنید.
- خواندن داستان به کودک کمک میکند متوجه زمان شود. داستان یک آغاز و پایان دارد و در طول آن زمانی میگذرد که کودک را در جریان خود قرار میدهد.
- میتوانید یک تقویم تهیه کنید و از فرزندتان بخواهید هر روز که میگذرد، علامتی روی آن بزند تا متوجه شود هفته چطور میگذرد.