ممکن است احساس تردید برای پدر به وجود بیاید که آیا میتواند از عهده مسئولیت بزرگ کردن و تربیت کودک بر بیاد یا نه.
پدران هم همچون مادران پس از تولد فرزند دچار افسردگی میشوند اما از آنجایی که تشخیص مشکل سلامت روان در آنان سخت است بیشتر پدرانِ افسرده تحت درمان قرار نمیگیرند. معمولا در مادران باردار پس از وضع حمل به خصوص برای تشخیص و درمان «افسردگی پس از زایمان» توجه بسیاری به سلامت روانی و روحی آنان میشود اما باید دانست که مادران تنها افرادی نیستند که پس از تولد فرزند دچار بیماریهای روانی میشوند و پدران هم در معرض خطر ابتلا به این اختلال هستند.
مشکل افسردگی در پدران پس از تولد فرزند با علائم متفاوتی ظاهر میشود که متدهای تشخیصی آن مناسب نیستند. بیش از آنچه در گذشته تصور میشد پدران پس از تولد فرزندشان دچار افسردگی میشوند اما معمولا به آنان کمکی نمیشود. بیشتر آنان دچار علائم افسردگی و معادل افسردگی هستند. علائم «معادل افسردگی» اغلب نشانههای متعارف افسردگی نیستند. برای مثال پدرانی که به این نوع از افسردگی مبتلا میشود ممکن است دچار رفتار تهاجمی یا دردهای جسمی شوند. به گفته کارشناسان افسردگی در پدران بر کودک هم تاثیر میگذارد.
بروز اضطراب و افسردگی پس از زایمان را در والدین تا حدودی طبیعی میدانند، اما میگویند چنانچه این اضطراب در درازمدت ادامه داشته باشد مشکلساز میشود و با بسیاری از فعالیتهای روزانه تداخل پیدا میکند. در کشور ما بحث افسردگی پس از تولد کودک آنقدر که در مورد مادران شایع است، در مورد پدران شیوع ندارد، اگر پیش از تولد کودک، آمادگی روحی و روانی در والدین برای صاحب فرزند شدن ایجاد شود و این که احساس حمایت از جانب اطرافیان و به ویژه هر یک از همسران به یکدیگر منتقل شود، در این صورت بهتر خواهند توانست تولد فرزند (به خصوص فرزند اول) را به عنوان اتفاقی بزرگ در زندگی بپذیرند.
ممکن است احساس تردید برای پدر به وجود بیاید که آیا میتواند از عهده مسئولیت بزرگ کردن و تربیت کودک بر بیاد یا نه. گاهی برای پدر با مشاهده فرزند چند روزهاش ممکن است حس سرگشتگی رخ بدهد نسبت به این که برای بزرگ کردن این کودک اصلا چه باید بکند. همینطور ممکن است مدتی از تولد کودک بگذرد و پدر احساس کند اندکی از جانب همسرش کنار گذاشته شده و آن نقشی که قبلا در خانواده داشته و توجهی که به او میشد با تولد کودک جدید کمی دچار تزلزل شده است. البته در صورتی که یک شخص از نظر شخصیتی قوی باشد و به خودپنداری نیز رسیده باشد این نوع افسردگی بروز نمیکند، یا مدت بسیار کوتاهی رخ خواهد داد.
در مورد مادران تغییرات هورمونی و بیولوژیکی عامل اصلی افسردگی پس از زایمان محسوب میشود اما در مورد پدران این مساله بیشتر به صورت جنبههای ذهنی و روانشناسی است که البته کنترل و درمان میشود. بیحوصلگی نسبت به انجام کارهای روزمره، کمبود انرژی روحی، افزایش ضربان قلب، تعرق شدید و کاهش علایق که میتواند بر مقدار خواب، اشتها و بر ارتباط با دیگران نیز اثر بگذارد، از مهمترین علائم افسردگی پدرانه است. البته کاهش اشتها از عوارضی است که باید جدی گرفته شده و نباید طولانی شود در غیر این صورت باید به فکر اقدامات درمانی بود. همینطور در این گونه موارد ممکن است آستانه عصبی و تحریک پذیری افراد نسبت به وقایع چالش برانگیز روزمره پایین بیاید.
بهترین کار این است که دیگر اعضای خانواده آمادگی قبلی لازم پیش از تولد کودک را در زوج جوان ایجاد کنند تا آن ها حس کنند حمایت خانوادگی و دوستان را پس از تولد کودک دارند و به این ترتیب نگرانیهایشان مطرح شود و راهحل برایش پیدا کنند. اگر بیماری شدت پیدا کند، در این صورت مراجعه به روانشناس یا مشاور خانواده میتواند بسیار موثر باشد. خانمها حتما باید با یک روانشناس بالینی یا روانپزشک در این خصوص صحبت کنند. زیرا گاهی نیز ممکن است همسرشان احتیاج به مصرف دارو پیدا کنند و در این حالت حمایت و همراهی همسر به لحاظ روانی پدران را یاری خواهد کرد.