وراثت ظرف تربیت است و هرچه این ظرف گنجایش بیشتری داشته باشد، تربیت بهتر پذیرش میشود. مراد از این ظرفیت مفاهیمی مانند حلم، درک و عقل است؛ لذا در اینجاست که موضوع اصالت خانوادگی اهمیت پیدا میکند و نقش آن در تربیت مشخّص میشود.
امیرالمومنین علی (ع)، وقتی بعد از حضرت فاطمه زهرا (س) میخواستند ازدواج کنند، به برادرشان گفتند: «برو و از قبیله ای شجاع برای من همسری انتخاب کن؛ میخواهم فرزندان شجاع داشته باشم». در این حدیث منظور حضرت این نیست که شجاعت یک امر ژنتیکی است؛ بلکه منظور ایشان این است که اگر بچه ها مادری شجاع داشته باشند، از او تاثیر میپذیرند. در آموزه های دینی ما بر این موضوع تاکید شده است که وقتی جوانی میخواهد همسری برای خودش انتخاب کند، به سراغ خوب ها برود و با خانواده ی دارای اصالت وصلت کند.
حتی در روایات داریم که همسر احمق انتخاب نکنید! احمق یعنی کسی که هوش کمی دارد و مصاحبت با او آزار دهنده است؛ زیرا وقتی مادر یا پدر از لحاظ هوشی درک پایینی داشته باشند، نمیتوانند محیط خوبی را برای تربیت فرزندان فراهم کنند؛ در نتیجه افراد باید دقت کنند که چه کسی را برای همسری انتخاب میکنند؛ چون قرار است که او پدر و یا مادر فرزندان آن ها باشد.
اما آن چیزی که در تربیت بیش از هر چیزی اهمیت دارد، محیط است؛ اما این محیط را صرفاً پدر و مادر فراهم نمیکنند؛ بلکه عوامل دیگری نیز در این محیط تاثیر گذار است. اگر پدر و مادر از لحاظ وراثتی فرزند خوبی داشته باشند و خودشان هم محیط خوبی را فراهم کنند، اما توجهی به جنبه های دیگر محیطی نداشته باشند، فرزند آن ها آلوده میشود.
یک مثال بارز در این زمینه، جعفر کذاب است؛ او با امام حسن عسگری (ع) از یک پدر و مادر هستند؛ اما دلیل این که جعفر کذاب شد، رفیق بد بود؛ یعنی با وجود تمام عوامل وراثتی و محیطی یکسان، جعفر با اختیار خودش همنشین بد برگزید. لذا تا حدودی پدر و مادر میتوانند در ایجاد محیط سالم تربیتی، نقش بازی کنند و از آنجا که انسان یک موجود مختار است و اختیار دارد، ممکن است از مسیر درست منحرف شود.
والدین باید به جای این که سعی کنند صرفاً فرزندان خود را در محیط های سالم قرار دهند، باید به آن ها بینش لازم بدهند؛ این همان چیزی است که اسلام میگوید و تاکید دارد که آگاهی لازم به بچه ها داده شود تا وقتی وارد محیط های اجتماعی شدند، از اختیارشان در جهت خوبی استفاده کنند.