
اگر کودکان احساساتشان را به درستی کنترل کنند، قادر خواهند بود با هر موقعیتی کنار آمده و با مشکلات مقابله کنند.
کودکان خردسال در مرحله یادگیری نحوه بیان احساسات به وسیله حالات و اطوار بدن هستند. رشد این مرحله و کنترل هیجان در کودکان کُند و بعضی اوقات دشوار است. بازی یکی از بهترین راهکارهای آموزشی برای ارتقای مهارتهای اجتماعی به شمار میرود. کودکان از طریق بازی در روابط با همسالانشان بهبود چشمگیری را کسب میکنندبازیهای وانمودسازی و تجسمی برای افزایش حساسیتهای هیجانی کودک بسیار مؤثر است. آموزش بازیهای وانمودسازی در رشد آگاهی کودکان از حالات روحی دیگران بسیار تأثیر دارد.
اگر کودکان احساساتشان را به درستی کنترل کنند، قادر خواهند بود با هر موقعیتی کنار آمده و با مشکلات مقابله کنند. تنظیم هیجانی نقش کلیدی در مدیریت خشم و کاهش پرخاشگری در دورههای اولیه رشد ایفا میکند. تنظیم هیجانی به عنوان توانایی فرد در تغییر شکل دادن هیجانات یا ایجاد مکانیسمهای مقابلهای به منظور مدیریت هیجانی تعریف میشود. کودکان راهبردهای گوناگونی مثل تحریک حسی و حرف زدن با خود را برای تنظیم هیجانی به کار میبرند. با افزایش آگاهی کودکان از این راهبردها و استفاده از آن ها فراوانی طغیانهای هیجانی در سالهای کودکی کم میشود.
والدین و مربیان باید به کودکان آموزش دهند که آن ها مسؤولیت دارند افکار و احساسات خود را در نظر بگیرند و آن ها را مدیریت کنند. کودکان باید به این واقعیت توجه کنند که گروهی از افراد و کودکان، دیگر قادر به کنترل هیجانات و مدیریت هیجانی خود نیستند. والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که هر بار کودک هیجانات منفی را تجربه میکند، قادر است واکنشهای متعددی را به این هیجانات نشان دهد؛ هم واکنش مناسب و هم واکنش نامناسب. در این هنگام والدین و مربیان بایستی به آنچه درون کودک رخ میدهد (منظور هیجانات کودک است) توجه داشته باشند و واکنشهای همدلانه ارائه دهند.
با این حال والدین نبایستی هرگز به کودکان اجازه دهند که آن ها به این باور برسند که سرچشمه حالات منفی آن ها دیگران هستند. به بیان دیگر آن ها باید متوجه این امر باشند که مسؤول احساسات و هیجانات خودشان فرد دیگری نیست و خود آن ها مسؤول هیجانات خود هستند.
بسیاری از کودکان از همان سالهای نخست درمییابند که نشان دادن نامناسب خشم خیلی مؤثر است چرا که به آنچه میخواهند میرسند. از این رو والدین و معلمان به هیچ عنوان نباید چنین رفتارهای کودک را تقویت کنند. کودک باید بیاموزد که هیجانات خود از جمله هیجان خشم را کنترل کند و آن را به شکل مناسبی بروز دهد. هنگامی که بزرگسالان هیجاناتی همچون خشم، پرخاشگری، بدخلقی و تحریکپذیری را به نامناسبترین وجه نشان میدهند، به کودکان میآموزند که در زندگی میتوان این هیجانات را به شکل نامناسب نشان داد. والدین و مربیان بایستی در نحوه نشان دادن هیجانات خود بسیار دقت کنند.
والدین باید این امر را در نظر بگیرند که عصبانیت و پرخاشگری یک احساس ثانوی است. احساس اولیه نیاز ارضانشده کودک است. بهتر است والدین و مربیان تلاش کنند تا نیاز ارضا نشده کودکان را دریابند و برای ارضای آن اقدامات مناسبی انجام دهند. به عنوان مثال کودک ممکن است عصبانیت را به عنوان یک احساس ثانوی تجربه کند چرا که ممکن است ناکام یا ناامید شده باشد. والدین و مربیان باید از طریق گفتگو و صحبت سعی کنند بینشهایی را در مورد هیجانات ایجاد کنند. این هیجانات باید کنترل شود و مدیریت هیجانی صورت گیرد، نه اینکه نادیده گرفته شود.